ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشتم
بابام سرشو از زیر پتو درآوورد گفت: یه لیوان شیر هم بخور
من که به کل تعجب کرده بودم که چطوره که به فکر منه
پرسیدم چرا؟؟؟
.
.
گفت: تاریخش تا امشبه
ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشتم
بابام سرشو از زیر پتو درآوورد گفت: یه لیوان شیر هم بخور
من که به کل تعجب کرده بودم که چطوره که به فکر منه
پرسیدم چرا؟؟؟
.
.
گفت: تاریخش تا امشبه
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﻫﺘﻞ : ﺳﺮﯾﻊ ﺑﯿﺎﯾﻦ ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺩﻋﻮﺍﻣﻮﻥ
ﺷﺪﻩ ، ﺣﺎﻻ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺘﻞ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ !
ﭘﺬﯾﺮﺵ ﻫﺘﻞ : ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﮐﺎﻣﻼً ﺷﺨﺼﯿﻪ …
ﻣﺮﺩ : ﻣﺴﺌﻠﻪ
ﺷﺨﺼﯽ ﭼﯿﻪ ﺁﻗﺎ ؟ !
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﺸﻪ ، ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻫﺘﻠﻪ . . .
دخترا و پسرای عزیز خواهشن توجه کنید
سهراب سپهری قایق داشت نه تایتانیک..
قرار نیست هرکی با دوست پسرش و دوست دخترش دعوا کرد سریع بپره بالا ..!!!
تا ى چیز میشه زرتی سهراب قایقت جا دارد..؟
نه دیگه جا ندااااااره..!!
انقد که وضعیت حساب بانکیم خرابه
.
.
.
.
.
هروقت از بانک اس ام اس میاد
آخرش هم یه « خخخخخخخخ » نوشته!!!!